سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]
بیستجان لنجان
 
یک زن اما همچون علی علیه السلام شجاع و قدرتمند !

وقتی بنا داشتم این مطلب را بنویسم از بکار بردن الفاظی همچون “پهلوان” و “قهرمان” برای شخصیت این بانو اکراه داشتم چرا که میدانم در وصف شأن و منزلتش،زبان قلم لال و بار معنوی واژگان عاجزند اما چه کنم که به این عجزها مبتلایم لیک اگر در مقام قیاس باشم می توانیم بانوی دوعالم را با همسر بزرگوارش سنجید و حضرت علی علیه افضل صلوة المصلین شاخص خوبی برای درک مقام حضرت فاطمه است .علی الاسف برخی سیره نویسان نیز در شجاعت و قدرت این ” بانوی بانوان ” حق مطلب را ادا نکرده و چهره ای بیمار و رنجــور از بی بی دوعالم به تصویر کشیده اند.

یک اشاره برای اهل اشارت کافیست تا بدانند که :

وقتی آن فرومایگان به خانه ی امیر المومنین هجوم آورده و دستان حضرتش را بستند، بانوی دو عالم دست بر کمربند مولا گرفته تا ایشان را از خانه بیرون نبرند.
بانوی دوعالم آنچنان با قدرت و صلابت قبضه ی کمربند مولا را گرفته بودند که جماعت آن پست طینتان نتوانستند مولا را تکان دهند.
دست بر تازیانه برده و آنقدر با تازیانه ….

 

پی نوشت : و این در حالی بود که بنا بر نقل شیخ عباس قمی در ” بیت الاحزان ” بانوی دوعالم مجروح بودند …

بازهم پی نوشت : اینجاست که حضرت علی شاخص قدرت نمایی بانویش حضرت فاطمه – علیهــما الســلام – می شود و بازهم اینجاست که نه می توان آن بانو را پهلوان گفت و نه قهرمانش نامید .

 

 

یا فاطمة الزهراء

این مصیبت را بر داغداران مادر سادات تسلیت می گویم.

منبع:مداح حسین

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 92/1/26:: 9:49 عصر     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ